مدح و وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
زنی که خواست مردش رَحمةُ للعالمین باشد سزاوارست در القابَـش أمُّ المؤمنین باشد مُحمّد در حرا مبعوث شد امّا قرار این بود از اوّل خانۀ پُر برکت او مَهدِ دین باشد خدیجه ذکرِ لبهای محمّد بود و این یعنی چِقدر این اِسمِ زیبا میتواند دلنشین باشد لغت نامه نوشته معنیاش را ”اَبرِباران زا” که نام نامیاش بابَرکت و رحمت قرین باشد اَمانت بود نـور فاطمه در باطنش، آری ”اَمینه” میتواند مادر”بنتُ الأمین” باشد ازاین مادر که کوثر پرورانده دامن پاکش تَوقّع میرود تا حشر عصمت آفرین باشد قسم بر تار و پود چادر زهرای مظلومه نخی از ریشههای چادرش حَبلُ المتین باشد شهادت میدهد حکّاک،زهرا دوست میدارد عقیقی را که نام مادرش، نقشِ نگین باشد تنم جای کفن در حُلّهای از نور میخوابد اگر مُهر غلامیاش مرا نقش جبین باشد برای مریم عذرا چه فخری برتر از اینکه به رضوان با خدیجه همکلام وهمنشین باشد اگرچه سالها پیش از غدیر از این جهان رفته شهادت داده که حـیدر امیرالؤمنین باشد خدیجه رفته، چون مادر ندارد تاب این راکه ببیند در جوانی دخترش نقش زمین باشد خدایا چادری که یادگار مادر زهـراست نباید زیر دست و پای نامردی لعین باشد |